به نقل از سایت بیتوته
این ضرب المثل در فواید و آثار مهمانداری و مهماننوازی و در نکوهش کسانی که تنگنظرند و چشم دیدن مهمان را ندارند استفاده می شود.
داستان ضرب المثل :
روزی مهمانی به کلبه محقّر مرد صاحب بصیرت وارد شد. آن مرد، مَقدم او را گرامی داشت و با وجود تنگدستی صمیمانه از وی پذیرایی کرد و آنچه داشت در طبق اخلاص نهاد
و برای او آورد. مهمان با دلی شاد و خرسند از او خداحافظی کرد و رفت ولی همین که قدم از خانه بیرون گذاشت صاحبخانه از پشت مشاهده کرد که مشتی مار و عقرب و
رتیل به تن او چسبیدهاند. وحشتزده به دنبال او روان شد. چون اندکی راه پیمودند و به بیابان رسیدند دید که جانوران گزنده همه از بدن او به زمین ریختند و هر
یک به گوشهای گریختند و در لابهلای سنگها و بوتههای صحرایی پنهان شدند. دانست که آنچه مهمان با خود برده و در بیابان ریخته درد و بلاهای خانه او بوده است.
پس خدا را شکر کرد و به خانه بازگشت.
پیامها:
۱٫ غم روزی مهمان را نباید خورد.
۲٫ مهمان نه تنها روزی را کم نمیکند بلکه موجب رفع بلاها از خانواده میزبان میشود.