حال و هوا

قصه ای برای بیداری

آورده اند كه حجاج بن يوسف – عليه اللعنة -، سعيد جبير را بردار كرده بود. گفت: اى شقى خود را چگونه مى بينى در اين دار؟ گفت: شقى تويى نه من.
من در چهارم نعمتم كه شكر آن بر من واجب است:
اول آنكه شكر مى كنم كه ظالم تويى و مظلوم من.
دويم آنكه تو را بر جان من دست است و بر ايمان من دست نيست.
سيم آنكه يك بارت بر حال من دست بيش نيست.
چهارم آنكه چون روحم از تن مفارقت كند، به بهشت روم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 38 = 44